۞ سعدی:
دو چشم باز نهاده نشسته‌ام همه شب / چو فَرْقَدَین و نگه می‌کنم ثریا را

موقعیت شما : صفحه اصلی » اخبار » سرمقاله
  • ۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۹:۱۵
  • ارسال توسط :
photo ۲۰۲۴ ۰۴ ۲۰ ۱۵ ۵۳ ۰۹ - جنگی برای صلح
جنگی برای صلح

جنگی برای صلح

فیلم اوپنهایمر که توانست بسیاری از جوایز سینمایی را درو کند را حتما ببینید. داستان فیلم روایت رقابت دانشمندان فیزیک هسته ای آمریکا با آلمان نازی برای ساختن بمب هسته ای است. یک فیلم بلند که حاوی نکات پیدا و پنهان فراوانی است.

فیلم اوپنهایمر که توانست بسیاری از جوایز سینمایی را درو کند را حتما ببینید. داستان فیلم روایت رقابت دانشمندان فیزیک هسته ای آمریکا با آلمان نازی برای ساختن بمب هسته ای است. یک فیلم بلند که حاوی نکات پیدا و پنهان فراوانی است.
فارغ از جنبه های حماسی داستان که وظیفه برکشیدن قدرت نظامی و علمی آمریکا و نشان دادن برتری این کشور در دوران اواخر جنگ جهانی دوم و سال های آغازین جنگ سرد را دارد، آن چه در پس زمینه به صورت کاملا زیرپوستی تبلیغ می شود، القاء این نکته است که تمام این تلاش ها و بمباران شهرهای هیروشیما و ناکازاکی، صرفا به این خاطر بوده که جهان جای امنی برای زندگی شود و پس از آلمانی که دیگر شکسته خورده و تسلیم شده بود، با شکست آخرین حلقه متحدین یعنی ژاپن، صلح فراگیر تحقق یابد. شما بعد از دیدن این فیلم، هرگز به این فکر نمی کنید که نزدیک به صدهزار انسان غیرنظامی در لحظه سوختند و به خاکستر تبدیل شدند، بلکه این دیالوگ شخص رابرت اوپنهایمر مدیر پروژه ساخت اولین بمب اتمی دنیا، مدام در گوش تان نجوا می کند که این فناوری دهشتناک، باعث صلح دائمی خواهد شد.
این همان جادوی ترکیبی رسانه و سینماست؛ وارونه کردن حقیقت به نفع خود. در کنار این مساله، خط روایی عمده دیگر فیلم، داستان استنطاق هایی است که از اوپنهایمر می شود، نه به خاطر ساختن بمبی که هزاران نفر را کشته و تبعات آن تا ده ها سال گریبانگیر مردم ژاپن بوده است؛ بلکه به این خاطر که ظن خیانت یعنی ارتباط با کمونیست ها می رود. باز آن چه برای همه اعم از ساختار سیاسی و قضائی، رسانه ها، احزاب و …. مهم است، امنیت ملی آمریکاست ولاغیر. می توان با این مقدمه نگاهی موشکافانه و تا حدودی متفاوت به عملیات «وعده صادق» کرد.
رژیم صهیونیستی که از هیچ قانون بین المللی و اخلاقی و انسانی تبعیت نمی کند و اساسا یک رژیم نژادپرست آپارتایدی است، بعد از شرارت های بسیار مانند نسل کشی در غزه، پشتیبانی عملیات های تروریستی در داخل کشور، ترور دانشمندان هسته ای، حمله به کنسولگری ایران در سوریه و ….. که طی آن ها هزاران نفر جان خود را از دست داده اند، تنبیه شده است؛ آن هم بدون تلفات غیرنظامی که رویکردی اخلاق مدارانه در جنگ است. چه رویکرد دیگری می شد اتخاذ کرد جز این که به حاکمان سفاک این سیستم، درس عبرتی داده شد در حدی که اکثریت قریب به اتفاق نظامیان جهان را انگشت به دهان کرد. به کسانی که با هر نیتی، این اقدام را زیر سوال می برند، توصیه می کنم، تاریخ تحولات سیاسی ایران در حداقل ۳۰ سال گذشته را مرور می کنند.
از نظر من، رویکرد غالب جمهوری اسلامی حداقل در این مدت، پرهیز حداکثری از وقوع جنگ در منطقه بوده است. بهانه همواره وجود داشت؛ چه آن موقع که طالبان دیپلمات های ایرانی را به شهادت رساندند؛ چه آن موقع که جمهوری آذربایجان سرمست از فتوحات خود در ارمنستان رجز می خواند و …. اما قوه عاقله تصمیم گیری با اتخاذ صبر استراتژیک، این بحران ها را از سر گذراند؛ این سیاست تا جایی پیش رفت که تمام سیاستمداران و حاکمان منطقه از جمله بن سلمان (ویدئوی صحبت ها در فضای مجازی وجود دارد)، را به این صرافت انداخته بود که ایران یا نمی خواهد یا نمی تواند از خود در مقابل تهدیدات دائمی و روزافزون دیگران به ویژه اسرائیل دفاع کند. بنابراین زمان آن رسیده بود که این معادله نامتوازن یک بار برای همیشه تغییر کند. همان طور که خیلی از شخصیت های خارج از دولت و حاکمیت در واکنش های خود اعلام کردند، پاسخ ایران، قانونی، اخلاقی، انسانی و بازدارنده بود. بررسی تاثیرات این اتفاق چیزی نیست که بتوان در فضای سطحی و کم عمق مجازی به آن رسید. بحث این نیست که چند موشک به کجا اصابت کرده و چقدر خسارت جانی و مالی به بار آورده است؛ بحث تغییر معادلات و مناسبات در سطح کلان بین المللی است. بحث تغییر نگاه هاست؛ مساله فروپاشی هیمنه رژیمی است که از سال ۱۹۶۷ یعنی چیزی نزدیک به ۷۰ سال، به مدد نظام رسانه ای، برتری نظامی و تکنولوژیک خود را در چشم مردم منطقه فرو کرده بود. مساله فراتر از آن چیزی است که به نظر می آید. بنابراین به نظر من، در ادامه این ماجرا و تکمیل نتایج این عملیات، ۳ نکته باید مورد توجه ویژه قرار گیرد: اول این که فعالان فضای مجازی که مخاطبانی برای خود دست و پا کرده اند سلائق جناحی را وارد حیطه مساله مهم امنیت ملی نکرده و این مساله مهم را چیزی ورای اختلافات سیاسی ببینند. دوم این که این اتفاق بسیار مهم باید محملی برای وفاق اجتماعی در بستر و کف جامعه شود؛ بدیهی است کج سلیقگی هایی چون شدت بخشیدن به طرح برخورد با بی حجابی و خلق صحنه های ناخوشایند خیابانی در برخورد با زنان می تواند هر آن چه که رشته شده را پنبه کند. و نکته سوم و مهمتر این که دیپلماسی رسمی کشور با یاری گرفتن از دیپلماسی رسانه ای، باید بکوشد در فضای مثبت شکل گرفته در عرصه بین المللی، راهی برای تامین منافع ملی بیابد.
این امر می تواند از طریق اطمینان دادن به همسایگان، ایجاد موازنه جدید در قالب ائتلاف ها و …. انجام پذیرد. جامعه بین الملل به ویژه همسایگان ایران باید به این درک برسند که تا زمانی که حسن همجواری بر روابط فی مابین حاکم است، نه تنها هیچ تهدیدی از قبل قدرت دفاعی کشور، متوجه آن ها نیست؛ بلکه ایران می تواند به عنوان شریکی مطمئن که ثابت کرده هیچگاه متحدان خود را در شرایط دشوار، تنها نمی گذارد، امنیت آن ها را تضمین کند. فواید سیاسی و مهمتر از آن اقتصادی این رویکرد بر هیچ آدم عاقلی پوشیده نیست.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود.

سوال امنیتی ضد ربات *