۞ سعدی:
چو بینی یتیمی سر افکنده پیش / مده بوسه بر روی فرزند خویش

موقعیت شما : صفحه اصلی » اخبار » سرمقاله
  • ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۸:۰۵
  • ارسال توسط :
139211211559331072097154 - آموزگاران زندگی
آموزگاران زندگی

آموزگاران زندگی

در تقلا برای نوشتن یادداشتی به مناسبت روز معلم، مدام به این فکر می کردم که از کدام زاویه باید به این مساله نگاه کرد.

در تقلا برای نوشتن یادداشتی به مناسبت روز معلم، مدام به این فکر می کردم که از کدام زاویه باید به این مساله نگاه کرد. شاکله نوشته می توانست مجموعه ای از گزاره های کلیشه ای کاملا درست و منطقی باشد مثل «تعلیم و تربیت عبادت است» یا «معلمی شغل انبیاست»، یا می توانست اشاره ای باشد بر ساختار نظام آموزش و پرورش و وضعیت معیشتی معلم ها که با مقایسه حقوق معلم در ایران و اروپا شروع شود و با سخنان چند فیلسوف و سیاستمدار معمولا غربی مثل آنجلا مرکل که معلوم نیست واقعا گفته شده یا نه، تمام شود. با خودم گفتم به جای این ها از معلم هایی بنویسم که فارغ از بحث نام و نان، تلاش می کنند منشا خیری به ویژه در مناطق محروم جامعه باشند. همان هایی که در روستاهای دورافتاده ساکن و با مردمان اش یکی می شوند. حتی به این مساله هم فکر کردم که نوشته ام را با رمان «مدیر مدرسه» جلال آل احمد آغاز که در جوانی خوانده و بسیار تحت تاثیر آن قرار گرفته بودم؛ تا جایی که با خواندن آن تصمیم قطعی گرفته بودم معلم شوم و داوطلبانه از اول تا آخر دوران خدمت ام را در یک روستا بگذرانم.

همینطور در انتخاب مسیر بحث با خودم کلنجار می رفتم که یاد خاطره ای افتادم. چند سال پیش در جمعی حضور داشتم که فتاح محمدی مترجم زبردست زنجانی داشت درباره مفهوم «ابژه پتی a» یا «میل به دیگری» صحبت می کرد که مفهوم مهمی در روانکاوی لاکان است. این که گاهی انسان ها گرایش عجیبی به فرد دیگری پیدا می کنند و علت آن هم مشخص نیست. هر چند این مفهوم در ادبیات علم روانکاوی ناظر بر رابطه مادر و فرزند در آغازین سال های کودکی و تاثیر آن در رشد شخصیتی و آینده کودک است، اما وقتی ایشان در توضیح بیشتر مفهوم به محبوبیت مارادونا به عنوان یک مثال اشاره کردند، متوجه شدم که می توان آن را با کمی تساهل، به سایر حوزه ها نیز تسری داد. اگر ملاک داوری، آمار موفقیت های حرفه ای و کسب عناوین و جام باشد، نمی توان مارادونا را یک ورزشکار موفق قلمداد کرد. پس راز محبوبیت او در چیست؟ اینجاست که لاکان از ابژه میل صحبت می کند که غیرقابل توصیف است ولی وجود دارد و امیال را به خودش جذب می کند. در عرصه امر واقع حضور دارد ولی نمی توان آن را در عرصه نمادین (زبان) بازنمایی کرد. قابل توضیح نیست. اول فکر کردم مراد، همان شخصیت کاریزماتیک است، ولی نیست؛ چون برخلاف آن ملموس و عینی نیست؛ نشانه ای ندارد یا اگر هم داشته باشد، واضح نیست. همه ما در طول دوران تحصیل خود با معلم ها و اساتید بسیاری سروکار داشته ایم، اما به تجربه دریافته ایم که برخی از آن ها به دلایل ناشناخته ای که ریشه در همین مفهوم دارد، عجیب به دلمان نشسته اند. یک «دیگری» که چیزی را داشت که نمی دانستیم چیست؛ کسی که حتی اگر حضور و غیاب هم نمی کرد، باز سر کلاس اش حاضر می شدیم.
تنها حدسی که می توانم بزنم این است که این گروه از معلم ها بر خلاف سایرین، در ارتباط با شاگردان خود، تبعیت زیادی از فرهنگ سازمانی حاکم بر نظام آموزشی عمدتا سلسله مراتبی نداشته و از رویکردهای کلیشه ای پرهیز می کردند؛ خود را نشسته بر برج عاج دانایی مطلق نمی دیدند (در حالی که فاصله علمی زیادی با شاگردان خود داشتند) و فروتنانه، جایگاه خود را همردیف دانشجویان خود تعریف می کردند؛ نگاه انسانی تری به رابطه داشتند و حاضر بودند در صورت لزوم هزینه های مادی و معنوی آن را نیز به جان خریده و در این راه ابایی از شماتت دیگران نداشتند. گاه حتی از طریق سیستم تنبیه هم می شدند، اما از اصول خود عدول نمی کردند. عافیت طلب نبودند و درد بی دردی نداشتند. شاگرد فقیر و غنی را به یک چشم می دیدند و کارگرزاده و آقازاده برای شان تعریف نشده بود. تفاوت این دسته از معلم ها با سایرین اغلب در این نکته است که ما هنوز از پس سال ها، آن ها را به یاد داریم و چه بسا در ارتباطیم. تاثیر ویژه ای در زندگی و سرنوشت ما ایفاء کرده اند که از ساحت مرسوم تدریس فراتر رفته و زندگی خصوصی ما را نیز در برمی گیرد. اساتیدی را سراغ دارم که در قامت یک بزرگتر، برای شاگردان خود به خواستگاری رفته و تعهد داده اند. اساتیدی که به وقت حساب و کتاب یک کار پژوهشی یا تالیفی، سخاوتمندانه از حقوق مادی خود به نفع دانشجو، عبور کرده اند. برعکس اش را هم دیده ام الی ماشاالله. اگر چه این رابطه خاص را می توان در تمام روابط مثل رابطه پزشک و بیمار، کارگر و کارفرما، مربی و ورزشکار یا جاهای دیگر دید، اما در بین معلم و متعلم، تماشایی تر و عمیق تر است. روز معلم را به کسانی که چنین نقشی در زندگی ام داشتند، تبریک عرض می کنم.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود.

سوال امنیتی ضد ربات *