۞ سعدی:
دو چشم باز نهاده نشسته‌ام همه شب / چو فَرْقَدَین و نگه می‌کنم ثریا را

موقعیت شما : صفحه اصلی » اخبار » سرمقاله
  • ۰۲ بهمن ۱۴۰۲ - ۸:۵۰
  • ارسال توسط :
1737928 250 - کالایی شدن انتخابات
کالایی شدن انتخابات

کالایی شدن انتخابات

سال ها پیش از طرف اداره مامور شدم در جلسه ای شرکت کنم. صحنه ای را تجسم کنید که لشکری از مدیران استان دور یک میز نشسته اند. موضوع جلسه درباره بررسی شرایط واگذاری خدمات دولتی به بخش خصوصی بود. عنوان دقیق یادم نیست.

سال ها پیش از طرف اداره مامور شدم در جلسه ای شرکت کنم. صحنه ای را تجسم کنید که لشکری از مدیران استان دور یک میز نشسته اند. موضوع جلسه درباره بررسی شرایط واگذاری خدمات دولتی به بخش خصوصی بود. عنوان دقیق یادم نیست.
رئیس اتاق بازرگانی وقت هم شرف حضور داشت و اتفاقا در صدر مجلس هم نشسته بود. موضوع واگذاری فلان کارخانه و بهمان شرکت اقتصادی زیان¬ده دولتی نیست که قرار باشد با حضور بخش خصوصی و دفع شر مدیریت دولتی به سامان برسد؛ بلکه صحبت از واگذاری مراکز درمانی، فرهنگی و آموزشی بود.
یعنی بیمارستان و فرهنگسرا و مدرسه و دانشگاه. یعنی همه چیز و هر چیزی که ممکن باشد. دولت قصد داشت به خاطر مشکلات اقتصادی ناشی از خروج ترامپ از برجام و تشدید تحریم ها تا جایی که امکان دارد، بخش خصوصی را وارد معرکه کند. مدیران مسابقه گذاشته بودند تا با نشان دادن در باغ بهشت، نظر بخش خصوصی متمول را جلب کنند. بدون در نظر گرفتن آفت های این تصمیم.

بدون لحاظ کردن سرنوشت هزاران انسانی که قرار است زیر بار چرخ دنده های خردکننده سرمایه داری و منطق پول، له شوند. بدون توجه به این که با این کار، بخش عمده ای از جمعیت ضعیف به لحاظ اقتصادی برای همیشه از مناسبات توسعه حذف شده و توان گرفتن حداقل خدمات را نخواهند داشت.
در همان جلسه اعتراض کرده و گفتم که حاکمیت موظف است در بخش های غیراقتصادی مانند آموزش و فرهنگ و بهداشت، حداقل ها را به صورت رایگان یا بهای اندک فراهم کند. این مساله لطف نیست. وظیفه دولت هاست. کدام عقل سلیمی قبول می کند در شرایطی که یک بیمار که در شرایط حاضر هم، اسیر مناسبات ناسالم است و مدام ضربه می خورد را به کام سیستمی انداخت که در آن سود مالی، تعیین کننده است. کدام قوه عاقله می پذیرد که با پولی کردن امر آموزش، امکان جابه جایی طبقاتی را از قشر عظیمی از مردمان، سلب کرد. هر چند آن اتفاق نامبارک در آن حجم و وسعتی که مد نظر سیاستگزاران بود، نیفتاد که البته ربطی به اعتراض من نداشت، اما اتفاقات چند سال اخیر در تمام حوزه ها نشان می دهد که منطق پول، پیچیده تر از آنی بود که گمان می کردم. در لایه های مختلف تصمیم گیری حضور جدی دارد و با تمام توان مشغول ریشه کن کردن بنیان های اخلاقی جامعه است. تا به حال به فرهنگ تبلیغات بازرگانی در صدا و سیما توجه کرده اید. در دورانی که موضوع اصلی صفحات اقتصادی رسانه ها از گرانی گوشت و مرغ و اقلام خوراکی حکایت دارد، تهیه کنندگان تلویزیون دیگر با برنامه های آشپزی ایرانی ارضاء نشده و در یک حرکت جهادی، آشپزهایی با تبار لبنانی و سوری را وارد معرکه فروش لوازم آشپزخانه کرده اند تا با به تصویر کشیدن انواع غذاهای لاکچری که مختص طبقات مرفه است، خون به دل مخاطب کرده و چند قابلمه بیشتر بفروشند. یا همین طرحی که برای تبلیغات نامزدهای انتخابات ارائه شده است را نگاه کنید. آن که پول دارد بیشتر و بهتر دیده می شود و لاجرم از شانس بیشتری برای پیروزی در انتخابات و رفتن به مجلس و تکیه بر صندلی های بهارستان برخوردار است. صدا و سیمایی که باید ملی باشد فعلا تا اطلاع ثانوی در اختیار افرادی است که مشکلی جز انتخاب بین کباب ایرانی و لبنانی ندارند. به نظر می رسد، نگاه اقتصادی و درآمدزایی برای رسانه ملی از حوزه آگهی های بازرگانی فراتر رفته و وارد حیطه رقابت های سیاسی شده است. با منطق سرمایه داری مبتنی بر پول، هر چیز را می توان خرید و فروش کرد و در این میان آن چه اهمیت ندارد، اعتماد مخاطب، سرنوشت مملکت و مسئولیت اجتماعی است. می گویند چاه¬کنی چاه می کند و با هر تیشه ای که بر زمین می زد، به کارفرما می گفت: اینجا آب ندارد. صاحبکار که کلافه شده بود در جواب می گوید: اگر برای من آب نشود، برای تو که نان می شود. حکایت تبلیغات پولی هم چنین است. اگر باعث انتخاب بهتر نشود، برای صدا و سیما بودجه و اعتبار و درآمد که می شود.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود.

سوال امنیتی ضد ربات *